☆هدیه خدا☆

یه هویی اومد

1394/7/17 0:19
نویسنده : ♡مامان عاشق♡
148 بازدید
اشتراک گذاری

امروز در خوابگاه ابدی قدم میزدم 

بی هوا اشک روی گونه هایم  رقصید 

اشکی که گواه سوز درونم بود

سوزی سوزناکتر از آفتاب سوزان مرداد ماه 

ناگهان قاصدکی با ناز و عشوه به سمتم آمد 

با خود گفتم

شاید این قاصدک  آبی برا آتش درونم باشد 

شاید خبری خوش برایم دارد 

شاید ... 

سلام عزیزای خودم 

من اهل شعر و شاعری نیستم البته دوس داشتم که طبع شعر 

داشته باشم ولی خب استعدادشو ندارم ولی متن بالا یه هو اومد 

 

پسندها (2)

نظرات (1)

محجوب بانو
25 مهر 94 22:37
سلام دوست عزیز وگلـــــــــــــــــــــــــــــــــــم بوی بهشت ما آپ شده، خیلی خوشحال میشیم پیشمون بیایید و برامون یادگاری ( نظر و لایک )بذارید بی صبرانه منتظر هستیم،مهربونم
♡مامان عاشق♡
پاسخ
سلام عزیزم حتما میام