شهریوریم

مه آسا جون از مردادیا نوشته بود منم از شهروریا :

من متولد 30 شهریورم روزی که همه بچه ها نو نوار میشن  ذوق مدرسه رفتن 

دارن منم بچه که بودم همیشه ذوق داشتم بارها لباسامو میپوشیدم کتابامو جلد میکردم 

کلی لوازم التحریر میخریدم ولی بعد از 1هفته کم کم همه مدادام و ... گم میشدن 

یادش بخیر دوران ما بچه هایی که زرنگ بودنو موبسر کلاسای پایینتر میکردن 

من کلاس پنجم بودم موبسر کلاس اولیا شده بودم خیلی بد جنسی میکردم  

 بیچاره ها همه خوراکی هاشونو میدادن  به من که اسمشونو به معلم ندم منم 

از خدا خواسته ...من خیلی عینک دوس داشتم یکی از بچه ها عینک نمره بالا داشت 

ازش گرفتم زدم چشمم بعد نمیدونم چی شد دیگه ندادم بهش تا زنگ بعدی بنده خدا یه زنگ بدون 

عینک بود مظلومم بود دیگه هیچی نگفت به معلمش ...کلا شیطون بودم 

با خمیر جک و جونور درست میکردم میچسبوندم به در و دیوار بچه ها رو میترسوندم 

یه بار با لواشک موش درست کردم لامصب عین موش بود گذاشتم زیر کابینت آشپزخونه 

مامانم بیچاره تا دید شوکه شد درارو بست که مثلا در نره با هزار ترس و لرز کشید بیرون و قتی 

دید موش قلابی من مردم از خنده 

شهریوریا 

خوشتیپ ،سالم

،اهل سازش، سود جو ،خجالتی 

هستن 

اهل انتقاد ،معتمد ،وفادار،نکته سنج ،خود کفا

هستن 

پس وفاداری رو با من تحربه کن 

 من یه شهریوریم        

 راستش من خجالتی و اهل انتقاد نیستم  ولی بقیشو هستم 

تا یه پست دیگه بدرود