چرا ...
چرا چین و چروکای صورتتو ندیدم
ناخنای شکستتو ندیدم لای سختی های روزگار شکست
بغض امونم نمیده
تا میام یه کلمه بنویسم ...شروع میشه
انگار گونه هام همیشه خشک و تشنه است و سبراب نمیشه
ولی ادامه میدم ...
چرا بیشتر لمست نکردم
دست تو موهای خاکستریت نکشیدم
که اون موها برای آینده ی من سوخت و خاکستر شد
بغض من امون بده تموم نشده ...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی