چرا ...
چرا چین و چروکای صورتتو ندیدم ناخنای شکستتو ندیدم لای سختی های روزگار شکست بغض امونم نمیده تا میام یه کلمه بنویسم ...شروع میشه انگار گونه هام همیشه خشک و تشنه است و سبراب نمیشه ولی ادامه میدم ... چرا بیشتر لمست نکردم دست تو موهای خاکستریت نکشیدم که اون موها برای آینده ی من سوخت و خاکستر شد بغض من امون بده تموم نشده ...
نویسنده :
♡مامان عاشق♡
12:16